از رابطه عاطفی قبلیم بگم یا نه؟
آیا جزئیات رابطه عاطفی قبلی رو بگیم؟
اگر سؤال پرسید در جواب، تیزبازی و زرنگبازی دربیاوریم یا صادق و رو راست باشیم؟!
معمولاً وقتی وارد رابطه جدید میشویم یکی از سؤالات چالشی و پراسترسی که معمولاً از ما پرسیده میشود یا خود ما میپرسیم راجعبه گذشته رابطهی عاطفی، شریک عاطفی ماست.
قبل از پرسش یا پاسخ چند تا پیشفرض را باهم مرور میکنیم.
- ظرفیت سؤالات و جواب سؤالاتی که میپرسیم را باید هم خودمان و هم شریکعاطفیمان داشته باشیم!
چون درواقع خودمان در معرض برخی اطلاعات قرار میدهیم که ممکن است جنبه شنیدنش را نداشته باشیم.
و ممکنه ما ظرفیت این سؤالات را داشته باشیم، ولی طرف مقابل ظرفیت نداشته باشد و رفتارهای عجیب غریبی و حتی سوءاستفاده از حرفها و صحبتهای ما کند.
- آیا آمادگی اینرو داریم که سؤالات مشابه هم از ما پرسیده شود!
برخی از ما، تصور میکنیم که فقط من میپرسم و جواب سؤالم را دریافت میکنم و طرفم از من سؤال نمیکند ولی درواقع با سؤال پرسیدن شما مجوز سؤال مشابه به طرفتان را هم میدهید.
پس حواسمان را باید جمع کنیم.
- سؤالات و جوابهای احتمالی رو پیشبینی کنیم!
یعنی وقت بزاریم سؤالاتمان رو یکبار روی کاغذ بنویسیم و مانند کسی که خودش را برای مذاکره آماده میکند اتفاقات رو پیشبینی کنیم و آمادهباشیم که چه موقع دست از سؤال پرسیدن برداریم و دیگر ادامه ندهیم. چون ممکنه عطش اطلاعات داشته باشیم و بعدها همین سؤالات بلای رابطهمان شود.
اصلاً باید راجعبه رابطه عاطفی گذشتمون حرف بزنیم یا نه؟
به نظر من حتماً باید راجعبه گذشته خودمان حرف بزنیم و این گذشته شامل رابطه عاطفی هم میشود.
همانطور که میدانیم شخصیت حاصل مجموعه از اتفاقات گذشته ما هستش و اگر رابطهای که در حال آغازش هستیم جدی است و احتمال دارد به ازدواج ختم شود، این موضوعات خیلی مهمتر هم میشود.
چطور این سؤالات رو بپرسیم که به هم آسیب نرسانیم و درنهایت حس عدم اطمینان نداشته باشیم؟!
خود افشایی یکی از بهترین روشهاست که باعث اعتماد بیشتر میشود.
مثلاً شما میخواهید راجعبه درآمد طرف بپرسید: چقدر درآمد داری؟
این روش خیلی حس منفی و کارآگاهی بودن میدهد.
خب پیشنهاد من با توجه با خود افشایی:
بگیم: من فلان جا استخدام شدم درآمد خوبی هم دارم و n تومن در ماه درآمد من است.
تو چطور؟
درواقع طرف شما حس خوبی میگیرد چون در مورد خودتان خود افشایی کردید و مورد بعدی ذهن شریک عاطفیمان نظم میگیرد که چطور جواب سؤال ما را بدهد.
پس پیشنهاد من اول اینکه شما راجعبه گذشته عاطفی خودتان اطلاعات بدهید.
و بگویید که من ۱ سال با آقایی وارد رابطه شدم و ۶ ماه هستش که رابطمون تمام شده و علت تموم شدنشم فلان مشکل بود. (گفت علت مهم است و کسی که سؤال پرسیده است از ابهام خارج میشود)
با این تکنیک طرف هم اگر رابطهای داشته باشد مشابه جواب شمارا راجعبه خودش میدهید.
همه جزئیات رابطه قبلی رو بگم یا نه؟
خیر لازم نیست تمام جزئیات را موبهمو برایش تعریف کنید
ولی این مجوز دروغ گفتن را نمیدهد، پس حواسمان جمع باشد.
و با لفظ بازی و بحثهای فلسفی از پاسخ طفره نروید چون ممکن طرف مقابل در تصویرسازی بد، خیلی اغراق داشته باشد.
دوستانی که با TA تحلیل رفتار متقابل (transactional analysis) آشنا هستند همانطور که میدانند باید با توجه به وضعیت طرف مقابل جواب بدهند.
اگر بالغانه پرسید دنبال دلیل و منطق و دیتیل است، حواسمان باشد که چقدر جزئیات رو میگویم
و اگر با کودک خود پرسید باید مراقب باشیم حس عدم اطمینان بهطرف ندهیم و اگر نیاز به حمایت دارد و راجعبه خوبیهای رابطه خودتان به او بگویید و مراقب باشید که به کودکش اردنگی نزنید.
چون بعضیها سؤال میپرسند و دنبال جزئیات میگردند تا دلیلی برای حال بد خود پیدا کنند. (تله بیارزشی)
این جواب دادنها میتواند با توجه شناخت شما از طرف مقابل هم باشد.
یعنی اگر خانم خیلی شکاک است بهش این اطمینان رو بدید که همه چیز تمامشده است.
یا اگر آقا خیلی حساس است راجعبه مسائل فیزیکی صحبت نکنید.
و درواقع مشابه مدل ذهنی طرفتان که میشناسید و شناخت خودتان از طرف مقابل اطلاعات را دستهبندی کنید و به او بگویید.
برخی از جوابها متداول به این سؤال را برایتان آوردهایم.
- گذشته هرکس به خودش مربوطه
این مکانیسم حمله به جلو است.
این حرف اشتباه است و دلیلش اینکه زندگی ما مثل زنجیر گذشته را به آینده متصل کرده است، پس رابطه قبلی ما به رابطه جدید ما مرتبط میشود (شاید روی خودمان کارکنیم و بهتر شویم ولی کمی از سایه رابطه گذشته همیشه با ما هست) و خانواده که در تربیت و تشکیل شخصیت ما نقش مهمی دارند، نمیشود وجودشان رو با این حرفها انکار کرد.
گاهی ممکنه در شناخت طرف با گفتگوی طرف مقابل ببینیم طرف آنقدر زخمخورده و آنقدر چالهچوله داشته است که این امیدی به آینده رابطه نداریم.
البته تمام صحبت ما برای رابطههای جدی است.
- اگر رابطمون عمیق شد بعدش بگیم
قرار نیست، روز اول آشنایی شروع کنیم به خود افشایی ولی این مجوز اینرو هم نمیدهیم که بعد یک مدت طولانی این مسائل رو بگوییم، چون ممکن است طرف مقابل نتواند با این موضوع کنار بیاید و بعد خود رابطه و مدتزمانی که برای رابطه گذاشتید به هدر برود.
خیلی خوشحالم که این مطلب را تا انتها خواندید
نظرات در نظرسنجی اینستاگرام زیاد بود
ولی سعی کردم مهمترین موارد ازنظر خودم برایتان بازگو کنم
اگر حس میکنیم هنوز سؤالی یا مطلبی گفته نشد است.
ممنون میشوم در کامنت سایت (نه اینستاگرام) مطرح کنید.
من با نکته هایی که گفته شد کاملا موافقم،و توی نظرسنجی اینستاگرم متوجه نوع سوال نشده بودم و فکر میکردم سوال درمورد اینه که آیا ما داوطلبانه شروع به صحبت از گذشته تو رابطه ی جدیدمون بکنیم یا نه!
من نظرم اینه که تا زمانی که توی رابطه یکی از طرفین از دیگری سوالی نکرده دلیلی نداره که بشینی و از گذشتت و رابطه قبلیت حرفی بزنی،حالا چه درمورد علت جدایی باشه چه هر چیز دیگه ای!
اگر هم برای طرف مقابل درمورد چیز خاصی سوالی پیش اومد که با توجه به معیار های از پیش تعریف شده جزو مورد های خیلی خصوصی به حساب نمیومد میشه که مختصر توضیحی در موردش داد تا براش روشن بشه(باید بدونیم که تا چه اندازه اجازه داریم سوال هایی رو بپرسیم و از کجا به بعد با سوالاتمون ممکن وارد حریم خصوصی طرف بشیم!)
چون متاسفانه بعضی ها فکر میکنن وقتی وارد رابطه میشن دیگه هیچ حریم خصوصی وجود نداره!(افراطی ها!)
در کل سوال هایی پرسیده میشه جواب هایی هم داده میشه اصلا بخشی از آشنایی همین میتونه باشه.
اما حالا که انقدر پر حرفی کردم یه چیز دیگه ام بگم?
نظرم درمورد سوال پیچ کردن طرفمون درمورد رابطه قبلیش اینه که یه حرکت نابود کنندس؛چون ممکن یه سری چیزا دونستنش شما رو اذیت کنه و به رابطتون لطمه بزنه درحالی که در اصل اون موضوع هییییچ نقشی تو رابطتون نداره!
و در انتهای سخنرانی هام بگم که یه آدم هر روز میتونه از نوع متولد بشه،و حتی گذشته ی خودشو(چه خوب چه بد) به یاد نیاره پس چراباید بیخودی پای گذشته ی زشت یا قشنگمونو وسط بکشیم
من هر صبح فارغ از دیروز و بی خبر فردا چشم به جهان می گشایم،سبک و بال امیدوار?❤️
خیلی عالی بود
با حرفایی که زدید نظرم یه کم عوض شد،اما فکر میکنم گفته بودم که حرفی نزنیم که باعث ناراحتی بشه
چون خیلی ها اینو فراموش میکنن که نباید از جزئیات رابطه قبلی بپرسن و میخوان همه چیو بدونن
و بدتر ازون سوالی که پرسیده میشه،ازت میخوان اندازه دوست داشتنتو براشون توضیح بدی
و گاهی با سوالاشون باعث ناراحتیه خودت هم میشن و از اول رابطه یه حس منفی بهت میدن
شاید اگر هممون یاد بگیریم که تا کجا اجازه داریم بدونیم این مشکلات پیش نیاد
خوب با وضعیت فعلی هر کسی قبلا یک نفر توی زندگیش بوده!!و حالا به هر دلیلی اون رابطه تموم شده…
اولین چیزی که واسه من به شخصه مهمه تموم شدن واقعی هست!!!این شاید خیلی به بحث مربوط نباشه ولی واقعا مهمه!
من سوال نمیکنم به چند دلیل:
اولین دلیل خودمم (حتی با قبول اینکه همه ی ما قبلا کسی تو زندگیمون بوده و تموم شده و این رابطه شروع جدیدی هست ) دونستن گذشته ممکنه روی ذهنیتم نسبت به این آدم جدید تاثیر بذاره(شک،دودلی،استرس…)!!
دوم اینکه ما آدما دوست داریم گاها در مورد رابطه قبلی نقش قربانی و بازی کنیم!!من با سوال پرسیدن فقط دارم یک طرف قضیه واز نگاه یکی از طرفین و میشنوم پس ممکنه همه ی حقیقت نباشه!!!
چیز های زیادی هست…
اگه نسبت به آدم جدید حس خوبی داریم زیاد نسبت به گذشته عاطفی و رابطه قبلیش کنجکاوی نکنیم!
گرد و خاک گذشته بیشتر از همه خود مارو اذیت میکنه?
خیلی عالی بود
بستگی به خود ادم داره که بپرسه یا نه!
یکی هست اگه گذشته کسی و بدونه هی بهش فکر میکنه و شک میکنه
ولی یکی دیگه میدونه همه گذشتهای دارن چه پنهان کنه چه بگه
مثلا من خودم جز دسته دومم و میدونم بالاخره یه گذشتهای هست.
اگه بفهمم قرار نیست رفتارم تغییر کنه مگر یه مسالهای تا الانم ادامه دار شده
خودم هم ادم نگفتن نیستم ولی بازم فک میکنم همه چی رو هم نباید گفت و گفتن بعضی چیزا ضرورتی نداره و فقط رابطه رو مسموم میکنه
من فکر میکنم اگه رابطه ای درگیر حس بشه و از مرحله سطحی بگذره و به عبارتی تا حدی وارد رابطه عاطفی بشه ، به احترام حسي که بین طرفین ایجاد میشه ، ایجاب میکنه هر فرد بدونه اون حس تا چه حد افراد دیگه ام درگیر کرده و نظر شخصيمه که اگه رابطه از حد سطحی بگذره لازمه تا حد لازم هر دو طرف در جریان قرار بگيرن و موافقم که نياز به باز کردن جزئیات نیست تا زمانی که سوالی راجب جزئیات مطرح نشه . مقاله جالبی بود ?
همونطور که خودتون فرمودید همه ی این مسائل درباره ی روابطی صدق میکنه که جدی هستند.باید اول از همه به خودمون بفهمونیم که حتی نباید نفوذ بیجا به زندگی گذشته ی نزدیک ترین افرادمون داشته باشیم .ما با رابطه ایجاد کردن با یک انسان صاحب اون آدم نمیشیم و به ما گذشته ی فرد ربطی نداره مگر به دست اوردن اگاهی با رضایت خود فرد .اما برای اینکه گذشته ی دو طرف باعث پیشرفت رابطه ی جدید بشه لازمه درس هایی که از روابط قبل گرفتیم و تجارب خودمونو به دور از جزئیات در اختیار طرف مقابل بذاریم. گذشته ی ناموفق و خانوادگی در مواردی که قصد طرفین ازدواجه تا حدی نیازه اما گذشته ی عاطفی فقط جو رو منفی میکنه.میخوام بگم تو این عصر همه میدونیم که معشوقه ما قبلا معشوقه ی یه نفر دیگه بوده و روابطی هم داشته اما دونستن جزئیات فقط باعث رژه رفتن رقیب عشقی و تصویر سازی غلط در ذهن ما و در نهایت مخدوش کردن علاقه میشه،البته که همه ی موارد به اخلاق و جنبه ی طرفین در ابعاد مختلف مربوط میشه.
باسلام و عرض ادب
پي نوشتهاي بالاي وبلاگ كه گوياي نكات زيادي از رابطه ها بود
اما به نظره من همه چيز بستگي به خوده شخص طرف داره!
ما انسان ها كامل نيستيم
از اينرو بعضي جاها كه وارد رابطه ميشيم
حس ميكنيم كه عشقه اما خب بعد از مدتي ميبينيم نه اصن فقط يه علاقه بوده
من فرض رو بر اين ميگيرم كه فرد مورد علاقه تو پيدا كردي و واژه ي عشق رو براش مياري ولي از اينجا به بعد مهمه
اولا همه چي زمانبره حتي عمق عشق
يعني چي؟
يعني عشق سه مرحله داره
يك هيجان
يعني بخشي كه هميشه لذت بخشه هم براي تو هم براي طرفت
و جز شيرين ترين زمانهاست
دوما شناخت هستش
كه بايد طي زمان به علايق هم پي ببريم كه آيا من ميتونم بر فرض با دختري كه به مديريت علاقه داره و قراره با مردهاي جامعه اش ارتباط بگيره بسازم يا نه
كه اين باز برميگرده به تربيت خانوادگي و شكل گرفته از كودكيش
كه اگه اين مرحله به خوبي بگذره
يك رابطه عاقلانه و عاشقانه و هميشگي رخ ميده
سومي هم متعهد شدن هستش
كه اين يه سلسله اس كه بايد اتفاق بيوفته و ميوفته!!!
بحث زياده اما فرصت كم
ارادت آقاي عزيزنژاد
مقاله ی شما مبنی بر گفتن از گذشته هست خب حالا اصن چرا باید گفت؟
الان جوری شده که همه با یکی بودن و بنا به دلایلی تموم شده رابطه,با این حال چرا باید گفت؟
و این که چه زمانی باید گفت؟
بنظرتون چطور باید فرد مقابل رو روانشناسی کرد که بدونیم چیو کجا بگیم؟
من خودم آدم کنجکاوی هستم ولی همیشه سعی کردم سوال نکنم اما برای سوال کردن دقیقا اشکان جان شیوه خودت رو دارم، میام از خودم میگم بعد از طرفم سوال میکنم که بهش حس فضولی القا نکنم.
و به صورت کلی بیان میکنم و میپرسم.
جزئیات مهم نبوده برام